- نمک زار
- جایی که درآن نمک بسیار است شوره زار، معدن نمک
معنی نمک زار - جستجوی لغت در جدول جو
- نمک زار ((نَ مَ))
- جایی که در آن نمک بسیار است، شوره زار، معدن نمک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نمکزار: سگ نفس تو اندر زندگانی برونست از نمکسار معانی. (اسرارنامه عطار. چا. دکترگوهرین ص 76)
جایی که از آن نمک استخراج کنند، شوره زار، معدن نمک
سرزمینی شور که در آن نمک فراوان باشد
زمینی که در آن چمن بسیار باشد، زمینی که چمن در آن کاشته باشند
جایی که در آن سمن بسیار روید
آنکه نان ونمک کسی را خورده
نمکزار، جایی که از آن نمک استخراج کنند، شوره زار، معدن نمک
اییار یاری کردن
کویکستان کویک زار نخلستان: گررطب رنگ ناگرفته شدازنخل نخل کیانی به نخل زاربماند. (خاقانی لغ.: نخل)
نمکزار: در نمک لان چون خری مرده فتاد آن خری و مردگی یکسو نهاد. (مثنوی. نیک. 319: 2)
نمکزارنمک لان
کسی که مقدر کمی از چیزی را بچشد تا اندازه نمک آنرا تعیین کند، آنکه موظف برعایت حق نان و نمک خوردن است، نمک بحرامی که مجازات ناسپاسی خود را دیده
آنکه نان و نمک کسی را خورده باشد کسی که نان و نمک دیگری را خورده، دو یا چند تن که با هم نان و نمک خورده باشند
آنکه خوب کار کند، نیکو کار نیکو کردار: مقابل بد کار بد کردار
جایی که چمن در آن فراوان باشد، زمینی که در آن چمن کاشته باشند، مرغزار
کسی که نان ونمک دیگری را بخورد و موظف به رعایت حق نان ونمک شود
دارای نم، نمناک، مرطوب
نمکزار، جایی که از آن نمک استخراج کنند، شوره زار، معدن نمک
نمکزار، معدن نمک
اشک فرو ریختن، گریان شدن